۱۳۸۷ شهریور ۱۰, یکشنبه

هر دم از این باغ دمی می رسد - تازه تر از تازه تری می رسد
بعد از سخنان امام جمعه مشهد حالا دیگر نوبتی هم که باشه نوبت امام جمعه مهریزه که البته فهمش برای ما مشکل است
. ایشان می فرمایند :مردم مهریز تحمل وجود یک خانم مانتویی را در شهرشان ندارند و دانشگاهی که بخواهد خانم مانتویی را راه بدهد نداریم . (روزنامه اعتماد ملی 9/6/87) . حالا ایشان نظرشون در مورد پوشش خانمها چیه خیلی مهم نیست ، چیزی که در این بین توهین آمیز است مقایسه بد حجاب با الاغ بی پالان است؟ (آدم ، بی حجاب را مانند الاغ لخت و بی پالان یک بار ببیند چشمانش سیر می شود و دیگر وسوسه نمی شود ) که البته در این مورد بعید می دانم . .مگر اصلا حضرات با دیدن الاغ چه با پالان و چه بی پالان وسوسه می شوند ؟
همچنین می فرمایند که ( در زمان شاه زنان بی حجاب زیاد بودند و جلب توجه نمی کردند اما هم اکنون زنان بد حجاب که مانند الاغهای پالان دار هستنند در جامعه فراوانند و خود نمایی می کنند . ) . بالاخره بی حجاب بد تره یا بدحجاب ؟
متاسفم که افراد معلوم الحال اینچنینی با ادبیات خاص خودشان که فقط لیاقت خودشان را دارد راجع به زنان جامعه نظر می دهد ولی هنگام آن رسیده که جلوی این اهانتها گرفته شود .هر چند که انتظار بیشتری از اینگونه افراد نداریم ولی باید جلوی ادبیات اینچنینی از بین برود
در ضمن بالاخره ما نفهمیدیم که ایشان با دیدن الاغ بی پالان وسوسه می شن یا بدون پالان ؟
پی نوشت :این نشان می دهد که در مهریز الاغهای بیچاره هم از دست حضرات آسایش ندارند حالا چه با پالان و چه بی پالان
راستی در یک وبگردی به سایتی برخوردم که حرفهای عجیبی در مورد همین شخص نوشته بود که خواندنش را به همه شما توصیه می کنم . تازه متوجه شدم که نظرات عجیب و غریب در تخصص ایشان است . اینجا را بخوانید ضرر نخواهید کرد . .

۱۳۸۷ شهریور ۸, جمعه

امروز جاده خاوران گلباران شد

هشتم شهریوربیستمین سالگرد سوگواری بر مزار گروهی خاوران است
. رسم بر این است که هر کسی که عزیزی را از دست می دهد در روز سالگردش بر سر مزار او حاضر شده و یادی از عزیز از دست رفته می کند . امروزنیز همه کسانیکه عزیزشان را در این واقعه از دست داده بودند به خاوران آمده بودند که مراسم سالگرد را برگزار کنند . از ابتدای ورود به جاده خاوران حضور نیروهای امنیتی و انتظامی را می شد به وضوح دید . نیروهایی که باید حافظ امنیت ما باشند از دیدنشان احساس نا امنی می کنیم . وقتی به مقابل خاوران می رسیم از دیدن آنهمه نیروی انتظامی و امنیتی جا می خوریم . به هیچ عنوان اجازه ایستادن و سئوال کردن به کسی نمی دهند و با تحکم و تهدید از همه می خواهند که آنجا را ترک کنند در غیر اینصورت پلاک ماشین را کنده و یا شیشه های ماشینها را خرد می کردند . جاده خاوران را هرگز به آن زیبایی ندیده بودم از یک طرف حضور ماموران باعث متشنج شدن فضا شده و از طرفی دیگر جاده توسط ماشینهایی که اجازه برگزاری مراسم را پیدا نکرده بودند گلباران شده بود .این منظره می توانست کمی از اندوه و تاسف شرکت کنندگان بکاهد و نوعی همبستگی بین افراد ایجاد کند . این روز هم مثل خیلی از روزهای دیگر در ذهن همه ما حک خواهد شد و در تاریخ نوشته خواهد شد .باشد که روزی تاریخ قضاوت
کند
روحشان شاد
پی نوشت : عکس مربوط به سال قبل می باشد

۱۳۸۷ مرداد ۳۱, پنجشنبه

دردهای ناگفته

سخن گفتن برایش آسان نیست ولی بدون مقدمه شروع به حرف زدن می کند . از من می پرسد : می تونی احساس کسی را که در زندگی نتونسته کاری را که دوست داشته برای عزیزاش انجام بده چیه ؟
نه ! نمی تونم بگم که عذاب وجدان دارم چرا که معتقد به این نیستم که کوتاهی کرده باشم ولی این حسی که در من هست بد تر از عذاب وجدانه
می تونی درک کنی اگر عملکردت در زندگی مخالف اعتقاداتت باشه چه زجر دوجانبه ای را متحمل میشی ؟
می تونی حس کنی چه دردی وجودت را در بر می گیره وقتی وظایفت را و باید ها و نباید ها را به هر دلیل از زبان کسانی بشنوی که دوستشان داری و یا در رفتارشان این کمبود را حس کنی ؟
نه ! شاید هرگز به این موضوع فکر هم نکرده باشی ولی سالهاست که من با گوشت و پوست و استخوانم این درد را حس کرده ام و می توانم به جرات بگویم که با این حس نفرت انگیز انس گرفته ام . قبول دارم و به تمام افکار و به درستی حرفهایشان ایمان دارم ولی
بغض راه گلویش را می گیرد . دستش را می فشارم و سعی می کنم که قوت قلبی بهش داده باشم ، می گویم ولی چی ؟؟؟؟ آهی کشیده و می گوید ولی کسی از من نمی پرسد پس سهم من از زندگی چه می شود ؟ هر چند که انتخاب خودم بوده باشد

۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

ابوالفضل پسر بچه 5 ساله ای که زیر شکنجه های ناپدری فلج شده و بینایی و شنوایی خود را از دست داده است. ابوالفضل در بخش کودکان بیمارستان بهرامی بستری است و 20 روز است که آسمان آبی و همبازی هایش را ندیده است . هنوز نمی داند که آیا هرگز در زندگی شانس راه رفتن ، دیدن یا شنیدن دوباره را خواهد داشت یا نه .
متن کامل را اینجا بخوانید . انجمن حمایت از حقوق کودکان از تمام هموطنان دست یاری می طلبد .
هموطنان در صورت تمایل برای بازگشت دوباره ابوالفضل به زندگی و تسریع درمان ، می توانند کمکهای نقدی خود را به شماره حساب 4277 بانک ملی واریز کرده یا با شماره تلفن های 88531114 و 88735591 تماس بگیرند .
در این میان گناه ابوالفضل چیست ؟ مادر در 23 سالگی با پیر مرد 72 ساله متاهل ازدواج می کند و از او صاحب فرزندی می شود . (هنوز لایحه ضد خانواده تصویب نشده بود ) . پس از به دنیا آمدن فرزندش از پدر ابوالفضل جدا شده و با جوان 28 ساله ای ازدواج می کند . آیا کسانی که می خواهند این لایحه را تصویب کنند از این زاویه هم قانون را بر رسی کرده اند یا فقط داشتن تمکن مالی مرد ملاک است ؟ کسی به حق و حقوق کودکانی که ثمره این ازدواج ها است توجهی نمی کند و ما هر روز شاهد پرونده های این چنینی هستیم. .

۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

فراخوان ائتلاف فعالان و گروه های جنبش زنان علیه لایحه حمایت از خانواده

فراخوان ائتلاف فعالان و گروه های جنبش زنان علیه لایحه<< حمایت از خانواده .
امروز سرنوشت خانواده های ایرانی، وارد مرحله حساس و تعیین کننده ای شده است. مجلس هشتم، تصمیم دارد تا لایحه ای را به نام «لایحه حمایت از خانواده» (که در میان فعالان جنبش زنان به «لایحه ضدخانواده« شهرت یافته) در مجلس شورای اسلامی به تصویب برساند. این لایحه که در شهریورماه سال گذشته (1386) از سوی دولت نهم به مجلس ارائه شد، در 18 تیرماه امسال (1387) به تصویب کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس رسید و هر روز بیم آن می رود که در صحن علنی مجلس به تصویب قطعی برسد.
در لایحه «ضدخانواده» بر «بی حقوقی» زن ایرانی در قوانین موجود صحه گذاشته شده است و نه تنها به لغو کامل قانون تعدد زوجات و تاکید بر «تک همسری» صحه نگذاشته، بلکه ازدواج مجدد مردان را صرفا به شرط تمکن مالی و تعهدی بدون ضمانت اجرایی تشویق می کند.
در لایحه «ضدخانواده» نه تنها بر مسئله «بی حقوقی کامل زنان در امر طلاق» تاکید کرده بلکه با طولانی کردن روند طلاق آنان را با دشواری های بیشتری مواجه ساخته است.
در لایحه «ضدخانواده» نه تنها ازدواج موقت (صیغه) برای مردان متاهل را منع نکرده، بلکه حتا لزوم ثبت این ازدواج را نیز منتفی دانسته است.
در لایحه «ضدخانواده» نه تنها حق بدون قید و شرط زنان برای اشتغال را به رسمیت نشناخته، بلکه بر ای تنها «پشتوانه» (از سر ناگزیری شان) یعنی «مهریه» نیز پیش از دریافت آن، مالیات تعیین کرده است.
در لایحه «ضدخانواده»، نه تنها هیچ اثری از «حمایت از خانواده» دیده نمی شود، بلکه با تایید قوانین عقب مانده و غیرانسانی، کانون خانواده های امروز را به سمت «تزلزل» و «ناپایداری» هرچه بیشتر سوق می دهد. با توجه به موارد بالا، به روشنی می بینیم که در این لایحه، به جای «حمایت» از کیان خانواده، متاسفانه «ضدیت» با زندگی انسانی بین زن و مرد در خانواده ها موج می زند.
مفاد غیرانسانی «لایحه ضدخانواده» مذکور، درحالی از سوی دولت به طرزی «غیرمسئولانه» به مجلس ارائه شده، که ما هر روز شاهد فجایع انسانی ناشی از حضور قوانین نابرابر موجود بر زندگی میلیون ها خانواده ایرانی، افزایش حیرت انگیز جنایت و «خشونت» علیه زنان و کودکان، و روند تصاعدی افزایش انواع آسیب های اجتماعی (از جمله افزایش همسرکشی به واسطه نبود حق طلاق) در این کشور پهناور هستیم.
دادگاه های خانواده مملو از پرونده زندگی های به بست رسیده ای است که اگر قوانین نابرابر موجود، تغییر می یافت،
به یقین، رو به کاهش می گذاشت.
از این روست که ما امضاء کنندگان این فراخوان که سال هاست با تعهد و دلسوزی برای جلوگیری و کاهش فجایع انسانی ناشی از این قوانین تلاش کرده ایم، اکنون گرد هم آمده ایم تا در این مقطع سرنوشت ساز زندگی زن ایرانی، با شکل دهی به یک ائتلاف بزرگ بتوانیم با یاری گرفتن از هر روش ممکن و با اتکاء به هر آن چه در توان داریم و به پشتوانه همدلی و نیروی جمعی مان، از تصویب این لایحه ضدخانواده در مجلس جلوگیری به عمل آوریم.
به این سبب، دست یاری به سوی تمامی هموطنانمان دراز می کنیم، به سوی ایرانیان آزاده ای که به سرنوشت زنان کشورشان و نیز به زندگی عادلانه بین زن و مرد در خانواده ای بر مبنای انسانیت و عطوفت می اندیشند، از همه هم وطنان از هر گروه و دسته، و با هر ایدئولوژی و مرام و از هر قوم و مذهب و جنسیتی، در هر کجای عالم که زندگی می کنند تقاضا داریم با پیوستن به این ائتلاف و به کارگیری تجربه و توان شان، برای جلوگیری از تصویب این لایحه، زنان هموطن خود را یاری دهند. گروه ها و سایت های اولیه ای که به این فراخوان پیوسته اند :
تغییر برای برابری
کانون زنان ایرانی
مدرسه فمینیستی
میدان زنان
انجمن روزنامه نگاران زن ایران – رزا
کانون مدافعان حقوق بشر

۱۳۸۷ مرداد ۱۱, جمعه

کی به کی بدهکاره

. از دیدن عکسهای کودکان لذت می برم ولی این یکی یه حس غریبی بهم می ده . احساس می کنم این کودک هم یه جورایی مثل من در
حیرت اتفاقاتی که می افته انگشت به دهان است ! ! ما هم انگار که باید به همین حیرت بسنده کنیم
لطفا به این محاسبات توجه کنید ، حالا کی به کی بدهکاره ؟
با داغ شدن بحث برچيدن یارانه ها و با توجه به اين که به منظور زمينه چينی اجرايی طرح شوک تراپی در ماههای اخير در قبض های آب, برق و گاز ارسالی به مردم ميزان یارانه ای که دولت مدعی است بابت مصرف آنها می دهد قيد می شود, يک خواننده روزنامه آفتاب يزد در ستون "روی خط آفتاب" به محاسبه متقابلی دست زده که جالب و خواندنی است:
"در فيش گاز نوشته شده: هزينه گار مصرفى شما 28 هزار تومان، يارانه پرداختى توسط دولت 24500 تومان، مبلغ قابل پرداخت
توسط من 3500 تومان بسيار خب، من هم براى دولت فيش صادر مى كنم حقوق هر ساعت 6 دلا‌ر، روزانه 45600 تومان، حقوق ماهيانه من يك ميليون و 400 هزار تومان، دريافتى من از دولت 200 هزار تومان و يارانه پرداختى من به دولت يك ميليون و 200 هزار تومان، حالا‌ کی باید سر کی منت بذاره؟؟؟!!!