۱۳۸۷ آذر ۱۹, سه‌شنبه

زمستان در راه است پرندگان کوچک را فراموش نکنیم

مشتی دانه ، خرده ای نان می تواند این موجودات کوچک را در سرمای زمستان از گرسنگی نجات دهد . پیدا کردن دانه در زمستان برای پرندگان بسیار دشوار است . بیایید آنها را در یابیم و با دادن دانه از انقراض آنها جلوگیری کنیم و به آنها امکان دیدن دوباره بهار را هدیه کنیم . در فصل سرما بدلیل یخ زدگی آب ، پرندگان از تشنگی می میرند بنابراین به فکر آب این موجودات کوچک نیز باشیم . اگر در بالکن خود امکان ساختن لانه یا سفره خانه برای پرندگان داریم یک پناهگاه برای پرندگان نصب کنیم که خارج از دسترس گربه ها باشد . باید توجه داشته باشیم که به پرندگان هرگز غذای پخته شده ندهیم . غذای پخته شده و چرب بیشتر از آنکه برای مفید باشد برایشان مضر خواهد بود . ارزن و گندم غذای بسیار مناسبی برای گنجشکها و کبوترها است . کمی ارزن یا گندم در بالکن خود و یا جلوی پنجره بریزید و از منظره دانه برچیدن این حیوانات کوچک در طول زمستان لذت ببرید و تجربه کنید که همزیستی با پرندگان آزاد چه حس خوبی و چه انرژی مثتبی در طول روز به شما خواهد داد . غذای چرب و پخته شده نه تنها برای پرندگان مضر هست که بلکه باعث آزار همسایگان و آلودگی محیط زیست نیز می شود . ( راستش این بلایی هست که هرساله بر سر خود من می آید و همسایگان محترم ته دیگ ها و برنجهای خود را که باقی می ماند را به پرندگان می دهند و در نتیجه تمام بالکن تبدیل به یک محیط چرب و کثیف می شود در ضمن اینکه پرندگان کوچک محله ما نیز شکایت دارند که ای انسانها ما ته دیگ مانده شما را دوست نداریم ! ) .

۳ نظر:

brd گفت...

کلید تو جیب پشتی کیفم بود.
همیشه همون جا می ذاشتمش که وقتی می آم بیرون همرام باشه .
اگه پشت در می موندم.. کسی نبود درو باز کنه .-تنها زندگی میکردم-
درو باز کردم ...
ضبط روشن بود .. مثل همیشه باب دیلن واسه خودش داشت می خوند .
هیچ وقت قبل از این که از خونه برم بیرون ضبط رو خاموش نمی کردم .
تنظیمش می کردم خودش خاموش می شد .
رفته بودم سیگار بخرم .زود برگشتم.
داشتم لباسهامو عوض می کردم که ضبط خاموش شد.
سکوت قشنگی بود.
رو تختم دراز کشیدم که یه چرت کوتاه بزنم .
چشام تازه گرم شده بود که دیدم از تو تراس صدا می آد .
در تراس باز کردم دیدم یه گنجیشک افتاد رو زمین .
نمی دونم از کجا اومده بود تو .تراس من بسته بود . فقط از به طرف باز بود که اون هم حفاظ داشت .
جوجه بود .. خیلی هم زشت .
گذاشتمش لبه پنجره .. یه کم سر حال بود.
واسش نون خورد کردم .
خواستم بریزم جلوش .
از دستم ترسید .
خودشو انداخت پایین .
مرد

ناشناس گفت...

بهتر آن است کسانی که بچه دارند این کار را با کمک و همراهی آنها انجام دهند که هم حس مسولیت را به بچه میاموزد وهم اینکه بزرگتر شد لا اقل حیوانات را آزار نمیدهد.

ناشناس گفت...

دوست گرامی ناشناس : امیدوارم که پس از این با این جوجه های کوچولو محتاطانه تر عمل کنی هر قدر هم که زشت باشند . به هر حال ممنون از توجه ات نسبت به این موجودات کوچک .

دوست گرامی حسین : بسیار پیشنهاد به جا و جالبی هست . باید فرزندانمان را با حیوانات بیشتر مانوس کنیم .