۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

دیدار با مادر طبیعت و محیط زیست خانم مه لقا ملاح بناینگذار جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست

با خانم ملاح در محیطی کاملا دوستانه و صمیمی ملاقات می کنیم و او از بلایایی می گوید که بر سر منابع و سرمایه های طبیعی مان آوار شده است . او از زمین و طبیعت طوری صحبت می کند که انگار از فرزندانش حرف می زند و آسیبی که به طبیعت وارد می شود انگار خاری است که بر پای فرزندش فرو می رود .فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه را شاید او بیش از هر کس دیگری لمس می کندو با تک تک سلولهای بدنش آنرا حس می کند و شاید اوست که بیش از هر کسی به عمق فاجعه پی می برد . اوست که دراین راه استخوان خرد کرده است و سالهای متمادی در این حیطه فعالیت کرده است . او گله از انسانها دارد که با طبیعت مهربان نیستند و قدر و ارزش آنرا نمی دانند . خانم مه لقا با وجود کهولت سن چند بیتی از شعر مولانا را از حفظ می خوانند :

از جـــــــــــــمادی مُردم و نامی شدم

وز نمــــــــا مُردم به حیوان سرزدم

مُردم از حــــــــــــیوانی و آدم شدم

پس چه ترسم کی زمُردن کم شوم؟

ای فسرده عاشق ننـــــــــــگین نَمَد

کو زِبیـــــــــم جان زِجانان َرمَد ؟

خویش را بر نخـــــــل او آویختیم

عذر آن را که از او بگریختیــم

هر گاه که به دیدن این بانوی طبیعت می رویم انگار انرژی می گیریم و بسیار می آموزیم . خدا سلامتشان بدارد این مادر طبیعت را

هیچ نظری موجود نیست: