۱۳۸۶ آبان ۲۳, چهارشنبه

وقتی که به کما می برنت

دوستی دارم که وقتی چند روزی از من خبری نمیشه میگه باز این فرجی رفت تو کما . (فرجی اسم مستعاره منه که دوستام صدام می کنن ). فکر کنم الان هم از اون موقعهاست که من رفته باشم تو کما .
از روز جمعه که با مادران کمپین به دیدن خانواده دکتر زهرا رفتیم انگار واقعا رفتم تو کما ! احساس می کنم که مچاله شده ام ، فکرم کار نمی کنه و انگار که سر درگمم و کارهای روزمره رو انجام می دم چون که باید انجامشون بدم .
گاهی به بی معنا بودن زندگی بیشتر پی می برم ولی زیر بارش نمیرم .

۳ نظر:

ناشناس گفت...

شما رو درک می کنم. بی عدالتی ها و بدجنسی ها بدجوری دل آدم رو می سوزونن. به خصوص اگه از طرف قوی ها باشه. پیشنهاد می دم چند روزی به خودتون مرخصی بدین و خوش بگذرونین. این مبارزه ها توی یه سال و دوسال جواب نمی دن. البته خودتون خیلی بهتر از من می دونین

الناز

ناشناس گفت...

سلام:
از لطفتان ممنونم و بگویم شما مادران هم بسیار باعث افتخار مایید و انرژی دهنده به ما

ناشناس گفت...

Farji jun, hamantor ke Elnaz jun goft, behtareh ke ye esterahati be khodet bedi. ye mosaferat kare hamamuno misaze. boro berim ke donya arzesh nadareh.
ghosseh nakhor azizam ke zendegi do ruzeh......
Fati