۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه

باز هم ماه اسفند و خانه تکانی

از دیروز دارم با خودم کلنجار میرم که کم کم شروع کنم به خونه تکونی عید . راستش از ماه اسفند اصلا خوشم نمیاد و هیچ حس خوبی
نسبت بهش ندارم . حالا چرا ؟ بماند . به هر حال دیروز با وجود اینکه هزار و یک کار بیرون از خونه داشتم ، ترجیح دادم که تو خونه بمونم تا شاید کاری انجام بدم . ولی تا خواستم فکر کار و بکنم با خودم گفتم فقط یه اینترنت سر بزنم بعد . بعد هم فکر کردم یه 2صفحه کتاب بخونم بعد . خلاصه این بعد و بعد و بعد شد شب ولی من راضی بودم چون احساس کردم که یه روزم مال خودم بود بدون اینکه مجبور به انجام کاری باشم حتی اگر اون کار باب میلم هم باشه . اگه بدونین چقدر این روزا به آدم می چسبه و مزه می کنه !!!! میگین نه امتحانش کنین . به هر حال حفظ سنتها خیلی خوبه و ما به هیچ عنوان نباید سنتهای عید نوروز را از یاد ببریم ، هر چند که خیلیها بدشون نمیاد که جای عید نوروز را با اعیاد دیگه عوض کنن . ما ولی با بجا آوردن تمام سنتها سعی می کنیم که این عید باستانی را حفظش کنیم هر چند که فعلا برای شادمانی کردن خیلی دلیلی نداشته باشیم بخاطر خیلی چیزها .
به هر حال منهم بالاخره امروز شروع کردم به کاری که دیروز فکرشو کرده بودم و راضی هم هستم و هیچ خستگی هم احساس نمی کنم . کار زوری خیلی سخته نه ؟؟؟؟ هر کاری رو باید با عشق انجامش داد .
هنگام کار یه مطلبی به ذهنم رسیدکه خواستم با مادران به خصوص مادران جوان در میون بذارم و یه توصیه ایمنی به خانمهای خانه دار همیشه از جان گذشته بکنم
اینروزا سقوط از روی نردبان و چهارپایه و اینجور چیزها فت و فراوون دیدن میشه و همچنین آسیبهاییکه مواد شوینده به ریه ها و پوست دستهای بانوان گرامی وارد می کند . بنابراین بیایید هنگام کار بیشتر رعایت اصول بهداشتی و ایمنی را بکنیم چرا که خانه های ما بیشتر از برق افتادنهای اضافی به وجود نازنین مادران سالم احتیاج دارد . یعنی به قولی کمی از وسواس خود کم کنید . امکان پذیر هست فقط کمی تمرین لازم داره .
پی نوشت : قابل توجه بانوان گرامی : هرگز دست رد بر کمک آقایان نزنید و آنان را آزرده خاطر نسازید چرا که شیرینی خانه تکانی شب عید به همکاری آن است !!!! فقط کافیست که شما بخواهید .

۵ نظر:

ناشناس گفت...

چه زود خونه تکونی رو شروع کردین!! ما معمولا توی هفته آخر سال خونه تکونی می کنیم، اون هم با کلی غرغر

الناز

Unknown گفت...

دوست عزيز خيلي جالبه كه من هم به خونه تكوني فكر مي كردم وهم ديروز به مركز نگهداري بيماريهاي خاص كودكان سر زدم!!
به هر حال از آشنايي با شما خيلي خوشحالمhttp://grayidea.wordpress.com/

ناشناس گفت...

سلام الناز جان مرسی که به این خونه مجازی من سر می زنی . ببین من دوست ندارم که همه چیز رو یه دفعه تو یه روز بهم بریزم یعنی واقعا خونه رو بتکونم . منظور تمیز کردنه دیگه نه ؟ به هر حال مرسی از کامنتهات

ناشناس گفت...

سلام دوست ناشناخته من مهرنوش جان . خوشحالم که مثل هم فکر کردیم و خوشحالم که به این مرکز سر زده اید . اینکارا هم یه جورایی آرامش بخش و به یه نوعی خونه تکونی دلهاست
پایدار باشی

ناشناس گفت...

درود و عرض ارادت و تشكر از شما كه به من سر زديد.شاد و پايدار باشي