۱۳۸۷ فروردین ۲۸, چهارشنبه

نه ما فقط هفت نفر نیستیم .

آنروز که ترا در جلوی دادگاه انقلاب دیدم و حکم ترا شنیدم بخود لرزیدم . اقدام علیه امنیت ، تشویش اذهان عمومی ، تبلیغ علیه نطام !!!!!!! این همه جرم با چهره مهربان ومادرانه تو مغایرت دارد و کارنامه درخشان تو چیز دیگری را نشان می دهد . مگر می شود به کسی که زندگیش مانند آیینه شفاف و مثل آب زلال است و تمام زندگیش را وقف جامعه اش کرده این چنین اتهاماتی را وارد دانست ؟ به حرف خواهرت فکر می کنم که می گوید می توانستی طور دیگری زندگی کنی ولی تو تمام این کار ها را با عشق و علاقه انجام دادی و ادامه نیز خواهی داد . وقتی شنیدم که نام هفت نفر از کسانیکه با تو معاشرت دارند را در قبال آزادی تو خواسته اند دیگر نمی لرزیدم بلکه میخکوب شده بودم
.دارم به روزهاییکه در منزل شما و یا دیگر دوستان جمع می شدیم فکر می کنم و به موضوعاتی که دغدغه فکری ماست می اندیشم ، ولی هیچ نکته مبهمی در آن نمی بینم که در بر گیرنده اینهمه اتهامات باشد . چرا که هیچکدام از مطالبات و خواسته های مشروع ما هیچ امنیتی را به خطر نخواهد انداخت و یا هیچ ذهنی را مشوش نخواهد کرد . من و امثال من هر کجا که دور هم جمع شویم موضوعات صحبت ما در همین زمینه ها دور خواهد زد . ما از درد جامعه می گوییم و از راه درمان آن ، ما از زنان بی دفاع می گوییم و از آسیب دیدگان اجتماعی و کودکان و زنان بی سرپرست و یا بد سرپرست می گوییم . اگر این ناهنجاریها از میان برود آیا ما جامعه سالمتری نخواهیم داشت ؟ پس کجای اینکار تبلیغ علیه نظام است ؟ خدیج جان هر چه فکر می کنم می بینم که عملکرد ما بسیار شفاف است و قصدمان هم فقط خدمت به جامعه و مطالبات ما نیز فقط یک چیز است : برابر خواهی و نه زیاده خواهی . حالا این خواسته را چه در خانه من و دیگر دوستان مطرح کنیم و چه در فرهنگسرا و یا یک جای عمومی که در اختیار ما نمی گذارند در هر صورت خواسته ما خواسته زنان جامعه ما است که ما آنرا کاملا به شکل مسالمت آمیز مطرح می کنیم . به هر حال می خواهم بگویم که نه ، ما فقط هفت نفر نیستیم بلکه ما از گوشه گوشه این آب و خاک در این خواسته مشروع همصداییم .
اکنون که بعد از 9 روز باز گشتت را به جمع یاران و دوستانت خوش آمد می گویم . ثابت قدم تر و استوارتر از قبل باشی که چشم امید همه ما هستی

هیچ نظری موجود نیست: